تو هم عین همیشه دور حوض میدوییدی و شلوغ بازی در می اوردی...
نمیدونم چی شد فقط وقتی به خودم اومدم که داشتی تو اب دست و پا میزدی
نفهمیدم چطوری خودم رو انداختم تو حوض
تمام لباسهام خیس شده بود
ولی تو نبودی
جیغ اقاجون در اومدکه میگفت
خل شدی دختر
تو زمستون رفتی تو حوض
نمیدونم تا کی قرار همش جلو روم مانور بدی و تا میام بگیرمت غیب شی
لعنت به تویییی که همه جا هستی و هیچ جا نیستی
سخنی از حضرت دوست.......برچسب : نویسنده : cheknevisham بازدید : 234