داستان اسمان امشب اسمان دیشب را میخونم
یک رفتار دختر داستان شبیه چند سال قبل من هست
اینکه هر چیزی بهم میگفتند چون برام مهم نبود یادم می رفت
اسم ها
ادرس ها
حتی ساعت قرارها و ....
ولی وقتی کسی برات مهم میشه دیگه با تلاش هم نمیتونی خیلی چیزها را فراموش کنی
نوشته شده در یکشنبه دوازدهم آذر ۱۴۰۲ساعت 12:19 توسط f.sh|
سخنی از حضرت دوست.......برچسب : نویسنده : cheknevisham بازدید : 38